بسمه تعالی
سوال شده
الف:تسمیه لال درذبح باید به چه شکلی باشد؟ب:آیا اگرشخص دیگرسالم باشد ذبح او صحیح است؟
رهبری :الف: شخص لال با انگشتش اشاره به گفتن تسمیه كند اشاره اى كه بيانگر آن باشد و زبانش را حركت دهد.
ب: صحیح است.
زنجانی: به صریح ترین شکلی که تسمیه رابرساند-مانند نوشتن بسم الله یااشاره به بسم الله مکتوب- کفایت می کند هرچند احتیاط استحبابی درعدم اکتفا است.ش9/9741
مکارم: درصورتی که شخصی سالم حضورداشته باشدوآماده انجام ذبح گردد،احتیاط آن است که به ذبح اواعتماد نکنند.درغیراین صورت تسمیه اومطابق همان چیزی است که درنماز می گویند.ش193685
سبحانی:با وجود سالم نوبت به لال نمی رسد ولی اگرفرد دیگری بسم الله بگوید ذبح اوصحیح است.ش8278
سیستانی:با تحرک زبان ولبها مانند کسی که به آنها تلفظ می کنند،باضمیمه نمودن اشاره ،به انگشت
صافی: اگردرحال ذبح تسمیه را بگوید اگرچه به اشاره یاحرکت دادن زبان باشد ذبح اوحلال است.احوط واولی آن این که متصدی ذبح لال نباشد. .ش116198
در حالی که منطقا باید سوال دوم را اول می پرسیدند که اصولا شخص لال میتواند حیوان را بکشد یا خیر و اگر می تواند مطلقا می تواند یا وقتی شخص قادر بر تکلم نباشد می تواند وعلی ای حال نیاز به تسمیه هست یا خیر و اگر نیاز است به چه شکلی تسمیه را انجام دهد.
ظاهرا مشهور است که فی الجمله شخص لال و اخرس می تواند حیوان را بکشد منتهی شیخ طوسی مطلقا اجازه داده است و حتی نیاز به اشاره هم ندارد و همین که اعتقاد داشته باشد که تسمیه لازم است کفایت میکند
شیخ طوسی : و لو ذبح المسلم الأخرس حل أكله و إن لم يذكر اسمه إذا كان معتقدا لوجوب ذلك.[1]
اما علامه و بعد از او همه نوشته اند باید با اشاره نام خدا را ببرد
علامه حلی : و الأخرس و إن لم ينطق لكن يجب تحريك لسانه بالتّسمية [2] و در منتهی دارد : و الأخرس يجوز ذباحته و إن لم ينطق؛ لأنّ النطق ليس شرطا، نعم، يجب تحريك لسانه بالتسمية؛ لأنّها شرط عندنا.[3]
شهید ثانی : الأول: الأخرس إن كان له إشارة مفهمة حلّت ذبيحته، و إلا فهو كغير القاصد.[4]
در منهاج ها آمده : (مسألة 21) يجوز ذبح الأخرس و تسميته تحريك لسانه و إشارته بإصبعه.[5]
آقای سیستانی با تفصیل بیشتری نوشته مسألة 845: يجوز ذبح الأخرس، و تسميته تحريك لسانه و شفتيه تشبيهاً بمن يتلفظ بها مع ضم الإشارة بالإصبع إليه، هذا في الأخرس الأصم من الأول، و أما الأخرس لعارض مع التفاته الىٰ لفظها فيأتي به علىٰ قدر ما يمكنه، فان عجز حرك لسانه و شفتيه حين إخطاره بقلبه و أشار بإصبعه إليه علىٰ نحو يناسب تمثيل لفظها إذا تمكن منها علىٰ هذا النحو و إلّا فبأيّ وجه ممكن.[6]
مقتضی روایتی که در این باره هست کفایت اشاره اخرس است هر چند روایت مرسله است و مورد استناد اقایان قرار نگرفته است
644 وَ عَنْ جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ رَخَّصَ فِي ذَبِيحَةِ الْأَخْرَسِ إِذَا عَقَلَ التَّسْمِيَةَ وَ أَشَارَ بِهَا [7]
و دلیل آورده شده : على ما هو المقرر عند القوم من كفاية اشارة الاخرس مع كونه قاصدا.[8]
إلّا أنّه تقدّم أنّ أخذ اللفظ عموماً أو لفظ خاصّ لا يمنع عن قيام الإشارة مقامه في حقّ العاجز عن اللفظ على القاعدة إذا كان اللفظ مأخوذاً بما هو دالّ.[9]
و مقتضی اطلاق عبارت آقایان این است که فرقی نمی کند که امکان ذبح توسط شخص سالم باشد یا نباشد یعنی حتی در حال اختیار و عدم ضرورت هم کشتن حیوان توسط شخص لال کفایت میکند . هر چند برخی آقایان در حال اختیار ذبح شخص لال را کافی نمی دانند
مرحوم نراقی ز: صرّح في المسالك بأنّه يكتفي من الأخرس بالإشارة المفهمة للتسمية و قصدها إن كان قادرا عليها، و إن لم يقدر على الإشارة فهو كغير القاصد لا تحلّ ذبيحته «1».
أقول: إن عمّم ذكر اسم اللّه بحيث يشمل التذكّر القلبي لكان ما ذكره حسنا، و لكن لازمه الاكتفاء به في الناطق أيضا و لم يقل به أحد.
و إن خصّ باللفظي- كما هو المستفاد من الأخبار، بل هو حقيقة التسمية المأمور بها في الأخبار، بل في بعضها: «و يقول: بسم اللّه على أوله و آخره» و في بعضها: «سمعته يقول فلا وجه للاكتفاء بإشارة الأخرس، و قيامها مقام اللفظ في بعض المواضع بدليل لا يثبت الكلّية، فالأقوى عدم حلّية ذبيحته، إلّا أن يثبت عليه إجماع، و لم يثبت بعد.[10]
لذا طبق نظر نراقی و سبحانی شخص لال تنها در جایی می تواند ربح کند که ضرورت باشد و البته در حال ضرورت تسمیه ساقط است و اشاره کفایت میکند و اگر واقعا لفظ را لازم بدانیم باید این قول را انتخاب کنیم ودر حال اختیار شخص لال ذبح کند چون امکان ذبح صحیح وجود ندارد.
و علی ای حال وقتی نوبت به اشاره شد ظاهرا برای اشاره کیفیت خاصی معین نشده است وهمانطور که شخص لال بقیه مقاصد خود را به دیگران می فهماند به همان نحو باید عمل کند و تفصیلی که آقای سیستانی دارد وجه روشنی ندارد .
بلی در زمان ما برای این افراد تقریبا زبان مشترکی به نام زبان اشاره مخصوص ناشنوایان وجود دارد که می توانند با همین زبان اشاره مقاصد خود را به دیگران انتقال دهند و در اینجا هم همان زبان کفایت میکند.
محمد عطایی 12/12/99
نتایج
الف ) شخص لال در حال اختیار و وجود شخص سالم نمی تواند سر حیوان را ببرد .
ب ) در حال ضرورت می تواند سر حیوان را ببرد .
ج ) در این حال باید با زبان اشاره نام خدا را ببرد .
[1] . الخلاف؛ ج6، ص: 24
[2] . تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية (ط - القديمة)؛ ج1، ص: 108
[3] . منتهى المطلب في تحقيق المذهب، ج11، ص: 299
[4] . مسالك الأفهام إلى تنقيح شرائع الإسلام، ج11، ص: 467
[5] . منهاج الصالحين (المحشى للحكيم)؛ ج2، ص: 361 و منهاج الصالحين (للخوئي)؛ ج2، ص: 338 و منهاج الصالحين (للتبريزي)؛ ج2، ص: 431 و منهاج الصالحين (للوحيد)؛ ج3، ص: 386 و منهاج الصالحين (للفياض)؛ ج3، ص: 162
[6] . منهاج الصالحين (للسيستاني)؛ ج3، ص: 278
[7] . دعائم الإسلام؛ ج2، ص: 178
[8] . مباني منهاج الصالحين؛ ج10، ص: 682
[9] . موسوعة الفقه الإسلامي طبقا لمذهب أهل البيت عليهم السلام، ج7، ص: 472
[10] . مستند الشيعة في أحكام الشريعة؛ ج15، ص: 417
اینجانب محمد عطایی مسئول پاسخگویی مسائل شرعی بوده و به همین مناسبت برخی مسائل شرعی را بررسی نموده و نتیجه آن را در اینجا منعکس میکنم