بسمه تعالی
1_ برخی به علت عجز از تمام کردن سعی آن را نا تمام گذاشته و به منزل می روند تا در زمان مناسب دیگری آن را انرا انجام دهند .
ایا باید سعی را از اول شروع کنند و یا باید آن را تکمیل نموده و یا وظیفه دیگری دارند.
ج – در جواب لازم است به موالات در سعی توجه شود.
2 _ کسانی سعی را به علت نا توانی نا تمام می گذارند و به منزل می روند در حالی که می توانسته اند با کمی استراحت آن را تمام کنند. اول از جهت تکمیل سعی چه وظیفه ای دارند ( یعنی باید سعی را از اول شروع کنند یا تکمیل آن کافی است. ) . و دوم از جهت فاصله ای که بین سعی و طواف افتاده است چه تکلیفی دارند ؟ ( یعنی تنها انجام سعی کافی است و یا باید طواف را هم اعاده کنند )
در مورد قطع سعی باید به چند نکته توجه نمود
اول : در صورت عدم انجام سعی به صورت کامل آیا باید طواف و نماز آن را هم اعاده نمود ؟
دوم : موالات در سعی معتبر است یا خیر ؟
سوم : ایا موالات معتبر انصراف به همان روز دارد یا شامل ایام دیگر هم می شود ؟
اصل اعتبار موالات در سعی محل اختلاف است و ایات گلپایگانی و سبزواری لازم نمی دانند و امام و بهجت فقط در شوط اول لازم می دانند و بقیه بنا بر احتیاط لزومی یا فتوی موالات را شرط می دانند .[1]
آقای سبزواری در مهذب به اطلاق کلمات فقهاء و اصل برائت و ادله جواز قطع سعی برای نماز و اجابت دعوت مومن تمسک می کنند.حتی می فرمایند : مقتضى إطلاق الكلمات جواز الفصل بين الأشواط بقدر يوم ولی اگر فاصله بین طواف و سعی را به این مقدار جائز ندانیم بعید است این مقدار را بین اشواط سعی جائز بدانیم
و دلیل ایات دیگر بر این مساله حکم عقلی وحدت سعی است و به همین علت معمولا احتیاط لزومی کرده اند و به روایات تمسک نکرده اند و محقق خویی دارند : كما هو كذلك في جميع الأعمال المركّبة من أجزاء متعدِّدة، و إلّا فلا يصدق عنوان العمل الواحد على الأجزاء المأتية بفصل كثير. و در ادامه می نویسند : لذا سألوا في الروايات عن جواز الجلوس للاستراحة في الأثناء «3» فكأنّ المغروس في أذهانهم عدم جواز الفصل رأساً، و أجابوا بأن هذا المقدار من الفصل غير ضائر فيعلم من ذلك كله اعتبار الاتصال بالموالاة[2].
من حیث المجموع می توان حکم عقلی را پذیرفت منتهی حکم به بطلان سعی در صورت قطع سعی در بین آن و عدم رعایت موالات عرفیه هم مشکل است . چون مساله با این همه ابتلا را نباید به حکم عقل و اصل واگذار نمود و عدم بیان از جانب ائمه می تواند دلیل بر عدم شرطیت باشد. نه واگذاری به حکم و درک عقل ؛ و الله العالم.
طبق نظر مشهور فقهاء فعلی که موالات را معتبر می دانند اگر کسی سعی را عمدا نا تمام رها کند آنچه انجام داده است باطل می شود و مثل ترک سعی است. و قطعا باید سعی را از اول شروع کند. ولی می توان گفت دلیلی بر بطلان سعی انجام شده نداشته و می تواند آن را تکمیل نماید هرچند اعاده سعی مطلقا حتی با فرض عدم بطلان سعی مانعی ندارد. و در این مساله فرقی نمی کند که عدم تکمیل سعی عمدی باشد یا از روی عذر باشد ویا کمتر از دور اول یا سوم باشد یا بعد از ان.
اما نسبت به اینکه ترک سعی موجب بطلان طواف هم می شود و یا فقط باید سعی را اعاده کند و ضرری به طواف وارد نمی شود .باید بحث شود .
در باره اینکه سعی باید بلافاصله بعد از طواف باشد و تاخیر آن جائز نیست مگر به اندازه چند ساعت ظاهرا مفروغا عنه باشد و همه فقهاء به یک نحو فرموده اند : الأحوط أن لا يؤخِّر السعي عن الطّواف و صلاته بمقدار يعتد به من غير ضرورة كشدة الحر أو التعب، و إن كان الأقوى جواز تأخيره إلى اللّيل نعم، لا يجوز تأخيره إلى الغد في حال الاختيار [3].
و دلیل ان روایت صحیحه الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ طَافَ بِالْبَيْتِ فَأَعْيَا أَ يُؤَخِّرُ الطَّوَافَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ إِلَى غَدٍ قَالَ لَا.[4] و صحیحه محمد بن مسلم است که اصل تاخیر را اجازه نمی دهد . البته با توجه به روایاتی که مقداری تاخیر را جائز می دانند که ظاهرا در اصل مطلب اشکالی ندارد.اما بحث این است که اگر کسی عمدا سعی را تاخیر انداخت و بعد از ان خواست انجام دهد ایا باید طواف را هم مجددا انجام دهد و یا طواف سابق به صحت خود باقی است و تنها تاخیر موجب گناه شده است و اصطلاحا حکم تکلیفی دارد و حکم وضعی ندارد.
برخی از اقایان مثل خویی و تبریزی و فاضل حکم به لزوم اعاده طواف نموده اند و فرموده اند در صورت تاخیر عمدی باید طواف را هم اعاده نماید و برخی مثل بهجت و صافی تصریح نموده اند که اعاده طواف لازم نیست و برخی تصریح به لزوم اعاده و عدم آن نکرده اند[5].
از روایات چیزی بیش از عدم جواز تاخیر استفاده نمی شود اما بطلان طواف در فرض تاخیر عمدی از ظاهر روایات به دست نمی آید . ولی ممکن است کسی بگوبد در روایات تنها به حرمت تکلیفی اشاره نشده است و شاید بتوان گفت اصلا به حرمت تکلیفی اشاره ندارد بلکه اشاره به حرمت وضعی دارد. چون سیاق عبارت مفید این است که اگر تاخیر انداخت اشکال در اعمال حج و عمره او ایجاد می شود . نه اینکه صرفا کار حرامی انجام داده است.
لکن در روایات قرینه ای که این معنی را تایید کند به چشم نمی آید وبیان نمی کند که اگر خللی ایجاد می شود در طواف خلل ایجاد می شود که باید طواف را اعاده کند و یا اصل حج و یا عمره او مشکل پیدا می کند بلکه فقط بیان می کند که تاخیر جائز نیست. اما ایجاد خلل را اصلا بیان نمی کند . بلکه ادعاء می کنیم که بطلان طواف در اثر تاخیر سعی مساله مهم و مورد ابتلایی بوده است . و اگر تاخیر سعی موجب بطلان طواف می شد باید صریحا متعرض ان می شدند . و اکتفاء به این مقدار نشان می دهد که طواف با تاخیر عمدی سعی مشکل پیدا نمی کند و لازم نیست طواف و نماز آن را اعاده نمایند. و انجام سعی کافی است هرچند مرتکب گناه شده است.که از این جهت باید توبه کند.
بنا بر این از مجموع بحثها نتیجه میگیریم کسی که سعی را ناقص انجام داده است باید همان مقدار ناقص را تکمیل کند و از سر گرفتن سعی یا اعاده طواف دلیل قانع کننده ندارد, هرچند بسیاری از اقایان فرموده اند.
محمد عطایی باز بینی 19/6/95
الف ) موالات در سعی اعتبار ندارد.
ب ) بر فرض لزوم موالات هم اگر کسی ناقص گذاشت دلیل نداریم که باید طواف را هم دو مرتبه انجام دهد
اینجانب محمد عطایی مسئول پاسخگویی مسائل شرعی بوده و به همین مناسبت برخی مسائل شرعی را بررسی نموده و نتیجه آن را در اینجا منعکس میکنم